To be more catholic than the pope.
کاسه داغ
تر از آش.
Please pull yourself together.
لطفا به
اعصابت مسلط باش.
I am no "spring chicken".
دیگه
"جوون"نیستم (سرحال و قبراغ).
Could you give me "a hint", please?
میشه یه
"راهنمایی کوچیک" بکنین؟
We "drew lots" to see who would buy bread for breakfast.
برای خریدن
نان صبحانه "قرعه انداختیم".
The lottery will be "televised or telecast" live on
channel 5.
مسابقه بخت
ازمایی از شبکه 5 به صورت زنده "پخش خواهد شد".
Let me kiss your head better.
بزار سرتو
بوس کنم تا زود خوب شه.
Helen is "holding a grudge" against her boss.
هلن از رئیسش
"کینه به دل داره".
He is "wet behind the ears".
دهنش بوی
شیر میده.
He kicked the bucket yesterday.
دیروز غزل
خداحافظی رو خوند (به درک رفتن).