Chaotic 
بی نظم/هرج و مرج
characteristic 
کاراکتر/مشخصه
controversial 
مباحثه ای/جدلی
exemplify 
با مثال فهمانیدن/با نمونه نشان دادن
gratify 
خوشنود کردن/راضی کردن
interpret 
درک کردن/ترجمه کردن
launch 
انداختن/اقدام کردن/پرت کردن
legitimate 
قانونی/شرعی/حلال زاده
particular 
مخصوص/دقیق/ویژه
radiant 
درخشنده /ساطع
ridge 
مرز/مرزبندی کردن
span 
اندازه/محدوده/وجب/وجب کردن/اندازه گرفتن
spontaneous 
خود به خود/بی اختیار
stream 
رود/نهر/جوی
striking 
خیلی خوب/برجسته/قابل توجه