Ample
فراخ/پهناور
arid
خشک/بی لطافت/بی روح
avoid
اجتناب کردن
defy
بمبارزه طلبیدن/تحریک جنگ کردن/ضدیت کردن
enact
بصورت قانون دراوردن/تصویب کردن
even
حتی/متعادل/زوج/هموار کردن
feign
وانمود کردن/جعل کردن
fertile
با برکت/پرثمر
freshly
تازگی/تراوت
function
تابع/وظیفه/کارکرد
fundamental
اساسی/پایه ای
indiscriminate
کورکورانه/خالی از تبعیض
selective
انتخابی/برگزیده
spacious
withstand
تحمل کردن/مقاومت کردن