amenity
نرمی/ملایمت
destroy
خراب کردن/ویران کردن/نابود کردن
disperse
پریشان کردن،شدن/ متفرق شدن /پراکنده شدن
dwelling
ساکن شدن،بودن/اقامت گزیدن
element
عنصر/اصلی/اساس
elementary
ابتدایی/مقدماتی
eliminate
حذف کردن/زدودن
emphasize
تاکید کردن
encircle
احاطه کردن/ حلقه زدن
erratic
دمدمی مزاج/متغیر
exaggerate
سخن مبالغه امیز/گزاف گویی
mention
یاد/ذکر/نام بردن/ذکر کردن
pier
اسکله/بندرگاه
prevalent
شایع/رایج/متدوال
release
رها کردن/ازاد کردن