toil
مشقت/کار پرزحمت/زحمت کشیدن
blunder
اشتباه بزرگ
daze
گیج کردن/خیرگی
mourner
عزادار
subside
فروکش کردن/نشست کردن/پایین امدن
maim
صدمه زدن/اسیب /چلاق کردن
comprehend
دریافتن و فهمیدن
commend
فرمان/دستور/حکم کردن
final
فینال/پایانی/نهایی
exempt
معاف/ازاد/مستثنی/معاف کردن
vain
بیهوده/عبث/بی فایده
repetition
تکرار/باز انجام