Outlaw
یاغی قانون شکن
promote
ترفیع دادن/ترقی دادن
undernourished
سوء تغذیه
illustrate
توضیح دادن/با مثال روشن ساختن
disclose
فاش کردن/اشکار کردن
excessive
مفرط بیش از اندازه
disaster
بدبختی/بلا/مصیبت
censor
سانسورچی
مامور سانسور
سانسور کردن
culprit
مجرم/مقصر
juvenile
جوان نوجوان
bait
خوراک دادن/ طعمه دادن/دانه
insist
اصرار کردن/پافشاری کردن