corpse 
جسد-جنازه
conceal 
پنهان کردن-نهفتن-پوشاندن
dismal 
دل تنگ کننده-ملالت اور-پریشان کننده
This situation is very dismal.
frigid 
بسیار سرد-منجمد
inhabit 
ساکن شدن-اقامت گزیدن
numb 
بی حس-کرخ
peril 
خطر-مخاطره-به خطر انداختن
recline 
دراز کشیدن
shriek 
جیغ-فریاد-فریاد دلخراش زدن
sinister 
نحس-گمراه-نادرست
tempt 
حوس کردن-فریفتن-وسوسه شدن
wager 
شرط بندی کننده