ignite
اتش گرفتن-اتش سوزی
abolish
منسوخ شدن-بر انداختن
urban
شهری-مدنی-اهل شهر-شهرنشین
population
جمعیت
frankly
رک و رو راست -پوست کنده -صراحتا
pollute
الوده کردن
reveal
اشکار کردن-معلوم کردن-فاش کردن
prohibit
ممنوع کردن-فاش کردن-اشکار کردن
urgent
فوری-ضروری
adequate
کافی
decrease
کاهش پیدا کردن-کاستن
audible
قابل شنیدن-رسا