possible 
مقدور-امکان داشتن
compel 
مجبور کردن
awkward 
زشت-خامکار-ناشی
venture 
جرات/مخاطره/جسارت
awesome 
هیبت/حرمت/وحشت اور
guide 
راهنما/رهبر/راهنمایی کردن
quench 
رونشاندن/دفع کردن
betray 
خیانت کردن/فاش کردن /اشکار کردن
utter 
مطلق/کامل/گفتن/به زبان اوردن
pacify 
ارام کردن/تسکین دادن
respond 
پاسخ دادن/واکنش نشان دادن
beckon 
اشاره/اشاره کردن با دست و صدا زدن