گذشته
استمراری
I was doing
.It's 6 o'clock now
الان ساعت ۶ است.
.Kelly is at home
کلی در خانه است.
She
is watching television.
او مشغول تماشای تلویزیون است.
At
4 o'clock she wasn't at home. She was at the tennis club.
او ساعت ۴ در خانه نبود. او در باشگاه تنیس بود.
She
was playing tennis. She wasn't watching television.
او داشت تنیس بازی می کرد. آن موقع) در حال
تماشای تلویزیون نبود.
She
began playing
شروع به بازی کرد.
She
was playing.
در حال بازی بوده.
She
stopped playing.
از بازی دست کشیده.
It
isn't raining (now).
باران نمی بارد (الان).
What
are you doing (now)?
داری چکار می کنی (الان)؟
نحوه ساخت گذشته استمراری:
ing +
قسمت اول فعل + was / were +فاعل
I
was working at 10:30 last night.
دیشب ساعت 10 و نیم در حال کار کردن بودم.
It
wasn't raining when we went out.
وقتی بیرون رفتیم باران نمی بارید.
What
were you doing at three o'clock?
در ساعت سه داشتی چکار می کردی؟
به مثال زیر توجه کنید:
Yesterday
Karen and Jim played tennis. They began at 10:00 and finished at 11:30. So at
10:30 they were playing tennis. They were playing = they were in the middle of
the playing. They had not finished playing.
دیروز کارن و جیم تنیس بازی کردند. در ساعت ۱۰ شروع کردند و در
ساعت ده و نیم (بازی را تمام کردند.
بنابراین در ساعت ده و نیم آنها در حال بازی تنیس بودند.)
جمله «they were playing» به معنی آن است
که آنها در وسط بازی خود بودند و هنوز بازی شان تمام نشده
بود. از زمان گذشته استمراری برای بیان فعالیتی که در یک محدوده
زمانی خاص صورت گرفته است، استفاده می کنیم:
This time last year I was living in Brazil.
پارسال این موقع من در حال زندگی در برزیل بودم.
What were you doing at 10:00 last night
در ساعت ۱۰ دیشب داشتید چکار می کردید؟
I waved at her, but she wasn't looking.
برایش دست تکان دادم، اما او نگاه نمی کرد.
مقایسه گذشته ساده و گذشته استمراری
(I was doing)
and (I did)
گذشته ساده
I walked home after the party last night. (= all the way,
completely)
دیشب بعد از مهمانی، پیاده به خانه رفتم.
Nicole watched TV a lot when she was sick last year.
نیکول پارسال که مریض بود خیلی تلویزیون تماشا می کرد.
گذشته استمراری
I was walking home when I met Dave. (=in the middle of
walking home)
من در حال قدم زدن به سوی خانه بودم که دیو را دیدم در حین قدم
زدن به سمت خانه).
Nicole was watching TV when the phone rang.
نیکول در حال تماشای تلویزیون بود که تلفن زنگ زد.